یکی از کلیدواژههای اصلی مطرحشده از سوی رهبر معظم انقلاب طی سالیان گذشته، بحث تحول و تحولخواهی است که طی سالیان گذشته دهها بار از سوی ایشان مطرح شده و در برخی سخنرانیها به صورت مبسوط پرداخته شده است.
گروه امام و رهبری خبرگزاری فارس؛ پرونده «تحول در اندیشه رهبرانقلاب» ۲: یکی از کلیدواژههای اصلی مطرح شده از سوی رهبر معظم انقلاب طی سالیان گذشته، بحث تحول و تحولخواهی است که طی سالیان گذشته دهها بار از سوی ایشان مطرح شده و در برخی سخنرانیها به صورت مبسوط پرداخته شده است. ایشان تحول را یکی از ضروریترین نیازهای جامعه میدانند که باید از این طریق برخی عقبماندگیهای به وجود آمده در انقلاب اسلامی را جبران کرد.
با مطالعه مباحث مطرح شده از سوی رهبر انقلاب میتوان به یک منظومه کامل درباره تحول دست یافت. در چارچوب مطرح شده از سوی رهبر انقلاب میتوان بخشهایی همچون مفهوم تحول، ضرورت تحول، حوزههای تحول، کارگزاران تحول و پایه و موانع تحول را مشاهده کرد که در شماره پیشین این سلسله مقالات درباره تعریف و مفهوم تحول و ضرورت تحول و بیان انحرافی از تحول بحث و بررسی شد.
نگاه رهبر انقلاب به موضوع تحول یک نگاه کلان و فلسفی است و ایشان معتقدند که «تحول در جوامع انسانی و برای بشر، سنت لایتغیر الهی است. هیچ کس نمی تواند در مقابل تحول بشری بایستد؛ امکان ندارد.» که نوعی نگاه تکاملی را میتوان در این نظریه مشاهده کرد.
در این مقاله حوزهها و حیطههای تحول، کارگزاران عرصه تحول، نقشه راه تحول و پایه و مبدا تحول از نگاه مقام معظم رهبری مرور خواهد شد.
حوزه های تحول
یکی از موضوعات مهم بحث تحول، مشخص کردن حوزههای مهم تحول است. رهبر انقلاب تحول را هم در حوزههای مدیریتی و هم در زمینه فرهنگ و مسائل عمومی کشور مطرح کرده و میفرمایند: «[در مورد] حوزهی تحوّل هم که این تحوّل در کجاها باید انجام بگیرد، همان طور که قبلاً اشاره کردم، هم در بخشهای گوناگون حکمرانی و بخشهای مدیریّتی کشور است که خب در زمینههای اقتصاد، در زمینههای مسائل اجتماعی، در زمینههای مسائل فکری، مشخّص است کمکاریهایی وجود دارد و رفت و برگشتهای اداری، کاغذبازیها و دیوانسالاریهای زائد و مقرّرات غیر مفید و گاهی مضر، مانع از تلاش است -هم در زمینهی اقتصاد که خیلی واضح است و هم در زمینههای دیگر- بنابراین یک حوزهی مهم برای تحوّل، همین بخشهای مدیریّتی کشور است؛ یک بخش هم در مورد زندگی عمومی مردم است که در این زمینهها هم به معنای واقعی کلمه در بعضی از بخشها بایستی تحوّلی حرکت کرد. عادات غلطی در بین ما مردم وجود دارد که با اینها بایستی برخورد کرد. با نصیحت و توصیه و راهحلهای جزئی نمیشود کار کرد، یک کار تحوّلی لازم است؛ مثلاً فرض کنید قضیّهی اسراف. در کشور ما اسراف وجود دارد؛ اسراف آب، اسراف موادّ غذائی، اسراف برق. مسابقه تجمّل؛ که حالا ما اشرافیگری را نفی کردیم و زشت شمردیم که به جای خود مطلبِ کاملاً درستی است لکن مشکل اینجا است که ریختوپاشهای اشرافیگرانه به طبقات غیراشرافی هم در واقع سرایت کرده و متأسّفانه مسابقهی تجمّل در ازدواجها، در خانوادهها و کارهای گوناگون وجود دارد و باید با آن مبارزه کرد. یا بالا رفتن سنّ ازدواج، یا پیری جمعیّت کشور و همین مسائلی که در بیانات بعضی از دوستان هم بود. خب پس همهی اینها حوزههای لزوم تحوّل است، در همهی اینها بایستی تحوّل به وجود بیاید.»[1]
مقام معظم رهبری در سخنرانی سالگرد رحلت حضرت امام در سال 1399 نیز به موضوع زمینهها و حوزههای تحول اشاره کرده و برخی از مهمترین حوزههای تحول را اینگونه ذکر میکنند: «این موضوع یک بحث طولانی دیگری است که بایستی مشخّص بکنیم در چه زمینههایی ما کمبود داریم و بایستی در اینها تحوّل به معنای واقعی کلمه انجام بدهیم؛ لکن به صورت یک فهرست مثالی، چند نمونه و چند مثال میشود گفت: مثلاً در زمینهی اقتصاد تحوّل به این است که ما بتوانیم بند ناف اقتصاد کشور را از نفت قطع کنیم؛ یعنی بتوانیم اقتصادِ بدون نفت را به وجود بیاوریم؛ این یک تحوّل به معنای واقعی کلمه است. یا فرض بفرمایید در زمینهی بودجهبندیهای دولتی، دولت و مجلس بودجه را جوری ببندند که به معنای واقعی کلمه ناظر به موضوع، ناظر به مسئله، ناظر به عملکرد باشد؛ به تعبیری «بودجهی عملیّاتی»؛ البتّه ادّعا میشود، دولتها غالباً ادّعا میکنند که بودجه عملیّاتی است ولی نیست. بودجهی کشور به معنای واقعی کلمه اگر چنانچه درست بودجهبندی بشود، یک تحوّل در امر اقتصاد [میتواند] به وجود بیاورد.
یا فرض کنید در زمینهی مسائل آموزش؛ در زمینهی مسائل آموزشی ما واقعاً احتیاج داریم به تحوّل. تحوّل در زمینهی مسائل آموزش این است که ما آموزشهای دانشگاهی و دبیرستانی را، حتّی دبستانی را، آموزشهای عمقی قرار بدهیم؛ عمقی، کاربردی، نه صرفاً حفظی؛ درسها و بحثهای فایدهمحور را مطرح بکنید.
بعضی از درسها در مدارس ما یا در دانشگاههای ما تدریس میشود که برای آن کسی که دارد این را میخواند، هیچ فایدهای تا آخر عمرش نخواهد داشت! چون در این زمینه تخصّص هم پیدا نمیکند، اطّلاعش هم در این زمینه اطّلاع آن چنان کارآمدی نیست؛ مثل اطّلاعات عمومی یک چیزی یاد میگیرد که هیچ فایدهای ندارد، وقت او را هم میگیرد. یعنی در زمینهی آموزش اگر بخواهیم به معنای واقعی کلمه تحوّل ایجاد کنیم، تحوّل به این است که درس، فایدهمحور باشد، عمقی باشد، کاربردی باشد؛ که حالا همین برنامهی تحوّلی که برای آموزش و پرورش تهیّه شده، اگر اجرا بشود و عمل بشود، بخشی از این را به عهده خواهد داشت.
یا در زمینهی مسائل اجتماعی، مثلاً مسئلهی تأمین عدالت، یا حلّ قطعی مشکلاتی مثل اعتیاد؛ اینها خب واقعاً یک مشکلات اجتماعی است؛ اینها را باید ما حل کنیم؛ یا در زمینهی مسائل خانواده به معنای واقعی کلمه باید تحوّل ایجاد کنیم. امروز خبرها و گزارشهای متقن به ما میگوید که کشور ما بسرعت به سمت پیری دارد پیش میرود؛ این خبر خیلی دهشتناکی است، خبر بدی است؛ از جملهی چیزهایی است که آثار آن در وقتی ظاهر خواهد شد که هیچ گونه علاجی برایش متصوّر نیست؛ خب اینها را با تحوّل بایست انجام داد؛ در این زمینهها باید تحوّل انجام بگیرد.»[2]
ایشان در دیدار هئیت دولت سیزدهم در سال 1400 باز هم توصیه به تحول را مطرح کرده و میفرمایند: «یکی از کارهای لازمی که در برنامههای جناب آقای رئیسی و بعضی از آقایان بود، این است که تحول ایجاد بشود در قوّهی مجریّه. تحول در قوّهی مجریّه کار مهمّی است؛ این تحول یک نیاز همیشگی است، همیشه بایستی در نظر باشد که البتّه تحول به سمت پیشرفت، وابسته است به قانونگرایی، ارتقاء شفّافیّت، انضباط مالی، برطرف کردن زمینههای فساد، جلوگیری از تعارض منافع و جدّیّت در اِعمال تصمیمها و مصوبّهها.
البتّه جوانسازی هم خیلی مهم است. یکی از کارهای مهم در دولت، جوانسازی دولت است؛ شما در بدنهی دولت و مدیریّت میانی از جوانهای زبده که الحمدللّه کم نداریم، هر چه میخواهید استفاده کنید؛این کار، هم احساس انسداد را در کشور از بین میبرد و وقتی که جوانها ببینند میتوانند وارد میدان کار بشوند و حرکت کنند و تصمیمگیری کنند، در کشور احساس انسداد به وجود نمیآید، هم شما یک ذخیرهی ارزشمندی برای آینده برای مدیران ارشد کارکشته و مجرّب دارید فراهم میکنید. این جوانی که امروز وارد میدان کار میشود، ده سال دیگر یک مدیر مجرّب و کارآزموده است که برای کشور یک ذخیرهی بسیار مهمّی است؛ این مدیران باکفایت حقّاً و انصافاً یکی از ذخیرههای [ارزشمند خواهند بود.]
یک نقطهی مهم در باب تحول، استفادهی از خِرد جمعی است و تکیهی بر عقلانیّت که استفاده بشود. از نخبگان خارج از دولت استفاده کنید؛ هر جایی که میتوان از نظر یک نخبهای [استفاده کرد] -بحث جناحهای سیاسی و امثال اینها را بکل در این قضیّه کنار بگذارید- از نظر نخبهها هر چه میتوانید استفاده کنید، و نگاه نکنید به اینکه حالا او وابستهی به یک جناحی است که شما قبول دارید یا ندارید؛ حالا در داخل دولت که از اینها قهراً استفاده میشود؛ استفاده از نظر نخبگان.»[3]
کارگزاران عرصه تحول
همانگونه که مشخص است، تحول به افراد و کارگزارنی نیاز دارد که با انگیزه بالا بتوانند وارد این عرصه شده و مسائل کشور را با سرعت پیش ببرند. رهبر معظم انقلاب بارها و بارها جوانان و دانشجویان را مهمترین کارگزارن و عاملان اصلی تحول دانسته و فرمودهاند: «حالا چه جوری این تحوّل انجام بگیرد؟ به نظر من راه منحصربهفرد آن جوانهایند. جوانهای زبده و خوبی داریم؛ چون در جوان، هم فکر نو هست، هم [تواناییِ] یافتنِ شیوههای نو هست، هم نیرو و توانِ لازم هست، هم جرئت اقدام هست؛ اینها همه در جوانها جمع است و خیلی مغتنم است؛ یعنی ابزار لازم برای یک حرکت تحوّلی همینها است: فکر نو، ابتکار، جرئت حرکت، میل کامل به این حرکت. اینها از لوازم حتمی یک حرکت تحوّلی است و این هم در جوانها وجود دارد، [لذا] بایستی برای یک چنین کاری دنبال جوانهای نخبه رفت. ... ما که گفتیم «دولت جوان انقلابی»، بعضی تصوّر کردند یک دولتی که مثلاً فرض کنید عمرشان یکدست باید بین ۳۰ و ۳۵ و مانند اینها باشد! قضیّه این نیست؛ حضور جوانها چیز لازمی است و حتماً بدون حضور جوانها کاری صورت نمیگیرد امّا معنایش این نیست که مجرّبین و کارآزمودگان و دنیادیدگان در کنار جوانها نباشند.
شرط اساسی و اصلی در همهی اینها -چه آن جوان، چه آن که از جوانی عبور کرده و به میانسالی یا کهنسالی رسیده- این است که ایمان و انگیزهی صادقانه و انقلابی در آنها وجود داشته باشد که به نظر من یک دولت جوان انقلابی -همان طور که گفتیم- میتواند جامع همهی اینها باشد.
... خب، پس بنابراین خلاصهی بحث ما در باب تحوّل این شد: اوّلاً تحوّل لازم است و نیاز امروز ما است؛ ثانیاً تحوّل ممکن است؛ ثالثاً راه ایجاد تحوّل عبارت است از تشکیل یک دولت معتقد به تحوّل و معتقد به عنصر تحوّلآفرین، یعنی عنصر جوان نخبهی مؤمن انقلابی؛ یعنی شرطش این است که مؤمن باشد و انقلابی باشد؛ وَالّا اگر جوان بود با همان خصوصیّات جرئت و توانایی و ابتکار، لکن ایمان در او وجود نداشت، خب فایدهای ندارد؛ آن جوان با همان نیرو، راه غلط را خیلی سریعتر و تندتر از پیرها و سالخوردهها خواهد رفت؛ اگر با ایمان نباشد فایدهای ندارد؛ اگر انقلابی نباشد، کشور را به سمت یک حرکت تحوّلیِ درست هدایت نخواهد کرد.»[4]
ایشان در سال 1397 و در دیدار با جمعی از استادان و پژوهشگران، ضرورت تحول در دانشگاه را مطرح کرده و میفرمایند: «سوّم، یک صیرورت دائمی در محیط دانشگاه، یک تحول مستمر و دائمی در محیط دانشگاه؛ علّت هم این است که اوّلاً همهی نهادهای عالم احتیاج به تحول دارند، چون بشر در حال تحول و در حال پیشرفت و در حال حرکت است، بنابراین نهادهای بشری همه بایستی در خودشان قدرت تحول دائمی را ایجاد کنند و این یک دغدغهای باشد برای آنها؛ ثانیاً دانشگاه ما بیرودربایستی غلط بنیانگذاری شده، از اوّل غلط بنیانگذاری شده؛ این معنایش این نیست که محیط دانشگاه محیط غلطی است یا محیط بدی است؛ نخیر، خوشبختانه دانشگاه ما فراوردههای بسیار خوب داشته لکن بنای دانشگاه بهوسیلهی آدمهای نامطمئن و با سیاستهای نامطمئن در زمان حکومت طاغوت گذاشته شده و این بنا همچنان وجود دارد: دانشگاه را مبنیّ بر دینزدایی بنیانگذاری کردند؛ دانشگاه را مبنیّ بر تقلید علمی و نه ابتکار علمی و تولید علم، بنیانگذاری کردند؛ دانشگاه اینجوری بنیانگذاری شده و خب بعضی از آثارش هم تا امروز هنوز امتداد دارد. بنابراین یک اصلاح و یک تحول و یک صیرورت درونی برای دانشگاه بهطور مستمر لازم است.»[5]
مقام معظم رهبری تشکلهای دانشجویی را پیشران تحول در دانشگاههای دانسته و بر ضرورت وجود تشکلهای متعدد در دانشگاهها اشاره کرده و میفرمایند: «امّا مسئلهی تشکّلها؛ چند جملهای در باب تشکّلها عرض بکنم. اوّلاً وجود تشکّلهای دانشجویی یکی از فرصتهای بزرگ کشور است. البتّه حالا بعضیها میگویند که تشکّلها خیلی متعدّدند؛ به نظر من هیچ ایرادی ندارد. یک مجموعههایی با یک مذاق سیاسی، با یک سلیقهی خاص در امر دانشگاه، در امر سیاست، در امر کشور مشغول کار میشوند، یک مجموعهای [هم] با یک اندکتفاوتی [مشغول کار میشود]؛ هیچ اشکالی ندارد که مجموعههای متعدّدی باشند؛ خود این تشکّلها یک فرصت بزرگی است برای کشورها. این تشکّلها میتوانند مرکزی باشند برای تولید فکر؛ ما به این احتیاج داریم؛ تولید فکر در این مجموعهها؛ یا خود این تشکّلها میتوانند پیشران حرکتهای دانشجویی باشند و حرکت جهادی و تحولی را که گفتیم، میتوانند ایجاد کنند.»[6]
از دیگر کارگزارنی که رهبر انقلاب برای عرصه تحول ذکر میکنند، معلمان و دستگاه تعلیم و تربیت است که نقش بسزایی در تحول کشور دارند. ایشان میفرمایند: «مسئله این است که اعتقاد بنده این است که هیچ تحولی در جامعه صورت نمیگیرد، مگر اینکه معلّم و دستگاه تعلیم و تربیت در آن نقش اساسى دارد؛ چه تحول مثبت، چه تحول منفى. اگر جامعهى آموزشوپرورش یک جامعهى فعّال، پُرنشاط، متعهّد، داراى احساس مسئولیّت، مبتکر، عالم و پُرانگیزه باشد، این در سطح کشور یک تأثیر بنیانى خواهد گذاشت.»[7]
یکی دیگر از دستگاههایی که رهبر انقلاب بارها بر تحول در آن دستگاه تأکید کردهاند قوه قضاییه است. ایشان در سال 1397 و در دیدار با مسئولین قضایی میفرمایند: «اشاره کردند به تحول که این از جمله حرفهایی است که ما همیشه در ملاقاتهای قوّهی قضائیّه ــ چه در این دوره، چه در دورهی دوستان قبلی که در رأس قوّه بودند ــ مکرّر این را تکرار کردیم. خب تحول چهجوری به وجود میآید؟ ما اوّل باید برای تحول شاخص معیّن کنیم؛ چه اتّفاقی اگر بیفتد، معنایش این است که قوّه تحول پیدا کرده؟ این خیلی مهم است که تحول به چه معنا است؛ اوّل شاخصهای تحول را مشخّص کنیم، بعد معلوم کنیم که زمانبندی برای رسیدن به این شاخصها چگونه است؛ وَالّا اگر چنانچه این نباشد و همینطوری که اشاره کردند ــ در گزارش هم من خواندم ــ بتدریج بهسمت تحول برویم، این تحول نخواهد شد؛ چون همیشه مشکلات جلوتر از حرکتِ ما حرکت میکنند، اگر اینجور آرام بخواهیم حرکت کنیم. تحول، یک کار تقریباً دفعی است که باید اتّفاق بیفتد. میگویم «تقریباً [دفعی]»، نمیگویم «تحقیقاً دفعی»؛ یعنی باید سریع، با شتابِ مناسب، یک اتّفاقی بیفتد که معلوم بشود تحول انجام گرفت و آن شاخصها تحقّق پیدا کرد.»[8]
رهبر انقلاب درباره دفعی یا تدریجی بودن در جای دیگری توضیح داده و بیان میکنند: «تحوّل لزوماً یک حادثهی دفعی نیست؛ گاهی تحوّل تدریجاً انجام میگیرد؛ بیصبری نباید کرد. اگر چنانچه هدفگیری و نشانگیری درست انجام گرفته باشد و حرکت به معنای واقعی اتّفاق بیفتد، اگر چنانچه به هدفِ تحوّل هم دیر برسیم ایرادی ندارد؛ عمده این است که راه را برویم، حرکت را انجام بدهیم، و بیصبری نباید کرد؛ اینکه تصوّر کنیم که بایستی حتماً دفعتاً یک کاری انجام بگیرد، نه، این جوری نیست.»[9]
ایشان در سال 1399 باز هم تحول در قوه قضاییه مطرح کرده و بر تحول در بدنه قوه قضاییه تأکید میکنند.[10]
نقشه تحول
تحول پیدا کردن بدون نقشه راه و سندی که اهداف و مسیر را مشخص کند، ممکن نیست. رهبر انقلاب در دیدار معلمان سراسر کشور به موضوع نقشه راه برای تحول در آموزش اشاره کرده و میفرمایند: «الحمد للَّه انقلاب اسلامى آمد مسیر را عوض کرد. ما آمدیم به سمت خودجوشى، خوددانى و خودفهمى؛ لیکن هنوز بسیارى از بنیانها به همان حال سابق موجود است؛ از جمله همین مسئلهى آموزش و پرورش. ما باید از تجربههاى دنیا- چه دنیاى غرب، چه دنیاى شرق؛ ملتهاى گوناگون- حتماً استفاده کنیم براى کیفیت بخشیدن به الگوى خودمان. نیاز ما به تحول، از اینجاست. این تحول باید بر اساس ایجاد یک الگوى مستقل ایرانى و برخاستهى از معنویات و نیاز این کشور باشد؛ یعنى در واقع برخاستهى از اسلام ناب، اسلامِ مورد اعتقاد ما باشد. ما بایستى یک چنین الگوئى به وجود بیاوریم. تحول باید ناظر به این باشد. هدف این الگوى جدید، این ترکیب و ساخت جدید براى آموزش و پرورش باید چه باشد؟ هدف، تربیت نیروى انسانىِ طراز جمهورى اسلامى است.
.... همهى این مطالبى که وزیر محترم گفتند، کارهاى خوبى است- البته در یک حد نیست؛ بعضى کارهاى مهم و درجهى یک و اساسى است، بعضى هم کارهاى فرعى است- اینها باید انجام بگیرد؛ منتها جهت را مشخص کنید، بدانید چه کار مىخواهیم بکنیم. نقشهى جامع براى تحول، در دستمان باشد. بر اساس این نقشهى جامع، اجزاى گوناگون را، یکى زودتر، یکى دیرتر، به وجود مىآوریم. شما در ذهنتان طرح یک ساختمان کاملِ جامعِ زیباى مستحکم را در یک زمین بزرگ و در جاى مناسب مىریزید؛ مىدانید چه کار مىخواهید بکنید. حالا از یک گوشهاى شروع مىکنید. گاهى یک جزئى از ساختمان را اینطرف، گاهى یک جزء دیگر را آن طرف مىسازید. آدمى که نگاه مىکند، ممکن است نفهمد چه چیزى در خواهد آمد؛ اما شما که نقشه در ذهنتان هست، مىدانید چه کار دارید مىکنید. هر جزئى، تأمینکنندهى بخشى از آن نقشهى جامع است. این وقتى است که نقشهى جامع داشته باشید. اگر نقشهى جامع وجود نداشت، اگر در این تحول، نگاه کلان وجود نداشته باشد، کارها ممکن است متناقض از آب در بیاید؛ تکرارى باشد، زائد باشد، کمبودهاى بزرگى به وجود بیاید. پس نگاه کلان و نقشهى جامع، شرط اول است.
یکى از چیزهائى که در این نقشهى جامع حتماً باید رعایت شود، مسئلهى معلم است. البته در مورد کتابهاى درسى کارهاى خوبى انجام گرفته- در جریان برخى از کارهاى خوبى که در کتابهاى درسى انجام گرفته، قرار داریم؛ البته کارهائى هم باید انجام بگیرد، که انشاءاللَّه انجام مىگیرد- لیکن کتاب را معلم درس خواهد داد. اگر معلم، دانا، دلسوز، اهل فکر و اهل ابتکار بود، چنانچه آن کتاب ناقص هم باشد، او مطلب را تکمیل مىکند. اگر معلم، ناتوان، ناامید، بىانگیزه و بىحوصله بود و براى از سر وا کردن تدریس کرد، آن وقت اگر کتابِ خوب هم باشد، معلوم نیست چیز درستى گیر دانشآموز بیاید. پس معلم مهم است. محور، معلم است.»[11]
رشد علمی؛ پایه و مبدا تحول
رهبر انقلاب درباره پایه اصلی تحول در زمینههای به موضوع رشد علمی اشاره کرده و میفرمایند: «یک نکتهاى را این خانم محترم در مورد علوم انسانى بیان کردند، که کاملًا درست است. اولًا مطلبى که گفتند، بسیار مطلب سنجیده و دقیقى بود. اینکه پشت سر پیشرفت علوم، پیشرفت فکر وجود دارد؛ اینکه مبدأ تحول ملتها بیش و پیش از آنچه که علم و تجربه باشد، فکر و اندیشه است، کاملًا حرف درست و اثبات شدهاى است. به همین دلیل است که من روى مسائل علوم انسانى حساسیت به خرج میدهم. ما به هیچ وجه نگفتیم که دانستههاى غربىها را که در زمینههاى گوناگون علوم انسانى پیشرفتهاى چند قرنىِ زیادى داشتند، یاد نگیریم یا کتابهاى اینها را نخوانیم؛ ما میگوئیم تقلید نکنیم. در بیانات این خانم هم همین نکته وجود داشت و نکتهى درستى است.»[12]
مقام معظم رهبری در سال 1399 و در سخنرانی سالگرد رحلت حضرت امام نیز به موضوع پشتوانه فکری و علمی برای تحولخواهی اشاره کرده و میفرمایند: «تحوّل صحیح احتیاج دارد به پشتوانهی فکری؛ یعنی هر حرکت بیپشتوانهی فکری را نمیشود تحوّل دانست. بعضی از حرکتهای سبُک و سطحی را نمیشود به حساب تحوّل گذاشت؛ تحوّل پشتوانهی فکری [میخواهد]. فرض کنید یکی از مسائلی که امروز باید حتماً تحوّل در آن به وجود بیاید، مسئلهی عدالت است. در زمینهی عدالت باید تحوّل ایجاد کنیم و این باید متّکی باشد به یک مبنای فکری که اندیشهی متقن و شکلیافتهی ما در زمینهی عدالت چیست؛ آن وقت بر اساس آن برویم سراغ تحوّل...
یک نکته دیگری که خیلی مهم است، این است که تحوّل را نبایستی با استحالهی فکری اشتباه گرفت. اندکی قبل از حکومت پهلوی و بعد، شدّتش در دوران حکومت پهلوی، چیزی به نام تجدّد وارد کشور شد، که این را به عنوان یک تحوّلی در زندگی ملّت ایران به حساب میآوردند؛ این تحوّل نبود، این استحالهی ملّت ایران بود، هویّت ملّت ایران را از او سلب کردن بود. یعنی در واقع ملّت ایران، هویّت دینی خود، هویّت ملّی خود، هویّت تاریخیِ عمیق خود را در این تجدّد از دست داد.»[13]
ایشان درباره موضوع اقتصاد مقاومتی نیز در سال 1394 به اقتصاد دانشبنیان اشاره میکنند و می فرمایند: «اسم اقتصاد مقاومتى هم زیاد تکرار میشود؛ حالا چقدر اقتصاد مقاومتى در کشور پیشرفت کرده، بحث الان من نیست؛ من البتّه خیلى خشنود نیستم از مقدار پیشرفت این فکر و این بنیان مهم در کشور لکن بههرحال یک حرکتى وجود دارد؛ [امّا] یکى از پایههاى محکم اقتصاد مقاومتى، اقتصاد دانشبنیان است؛ اساس کار در اقتصاد مقاومتى، اقتصاد دانشبنیان است؛ [زیرا] اقتصاد مقاومتى اقتصاد درونزا است، اقتصادى است که در داخل پایههاى مستحکمى دارد که تکانههاى بینالمللى و جهانى و اقتصادى آن را از جا در نمیبرد؛ این اقتصاد مقاومتى [است]، اقتصاد مقاوم.»[14]
[1]- https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=47834
[2]- https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=45814
[3]-https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=48588
[4]- https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=47834
[5]-https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=39877
[6]- https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=47834
[7]- https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3281
[8]- https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=40036
[9]- https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=45814
[10]- https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=45974
[11]-https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=12400
[12]-https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=16912
[13]- https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=45814
[14]- https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=31105
پایان پیام/