به گزارش همشهری آنلاین، شامگاه دوشنبه تالار وحدت میزبان گروه «آوای تبری» بود. گروهی که پر بود از جمعیت زنان و مردان؛ از ۱۰ ساله تا ۶۰ ساله. همه و همه در حالی که لحظهای لبخند از چهرهشان نمیرفت، میخواندند، دست میزدند و مینواختند.
اعتراف به دلشورهها قبل از برگزاری یک کنسرت/ همه از موسیقی خود حمایت میکنند الا مازنیها!
گروه «آوای تبری» شب گذشته تنها به اجرای موسیقی نپرداخت، بلکه آداب و رسوم موسیقی مازنی را هم تصویر کرد؛ از تشتنوازی گرفته تا دسرکوتن نوازی کودکان و نوجوانها. اجرای این گروه به گونهای نبود که صرفا افرادی به روی صحنه بیایند، بخوانند و بروند. فضا صمیمیت بسیار داشت. تا حدی که با ورود به سالن همانطور که خود گروه هر لحظه لبخند به لب داشتند، مخاطبان هم با آنها میخندیدند.
اجرای گروه «آوای تبری» همچون اجرای بسیاری دیگر از گروههای نواحی حال خوب به تماشاگران منتقل میکرد و نکات آموزنده بسیار که شاید یکی از آنها اهمیت کارِ گروهی باشد!
البته باید در نظر بگیریم که روی صحنه رفتن تعداد زیادی از اجراکنندگان، آن هم در قالب موسیقی نواحی نیازمند حمایت دولتی است؛ چراکه این کنسرتها به خودی خود قیمت بلیت کمتری را نسبت به سایر ژانرهای موسیقی در نظر میگیرند و اگر حمایت و بودجه دولتی در کار نباشد، دستمزد چندانی به تک تک اعضای گروه تعلق نمیگیرد و شاید حتی اینگونه بتوان گفت که صرفا برای دل خودشان میخوانند و مینوازند. با این حال همانطور که جلال محمدی، سرپرست گروه هم گفت، در بین گروههای موسیقی مازندرانی شاید «آوای تبری» از معدود تیمهایی باشد که میتواند به تهران بیاید و اجرا کند و سایر گروهها تا لاهیجان هم نتوانند بروند.
در جریان برگزاری این کنسرت، سرپرست گروه چندین بار از تماشاگران خواست که از موسیقی مازندران حمایت کنند و به صراحت گفت: «لرها، کردها، ترکها ... همه و همه از موسیقی خود حمایت میکنند، بجز مازندرانیها. قبل از اینکه کنسرت را برگزار کنیم، دلشوره گرفته بودیم که آیا کسی میآید یا نه؟ اگر تهران هستید، مازندرانی بمانید. فارسی حرف نزنید. نگذارید زبان ما از بین برود.»
به هر حال فارغ از نگرانیهای برگزارکنندگان، کنسرت گروه آوای تبری در شامگاه دوشنبه (۱۲ تیرماه)، به گونهای بود که حتی اگر مازندرانی هم نبودید، از آن لذت میبردید؛ چراکه در اینجا کلام و زبان، به معنای «زبان جهانی» موسیقی رنگ حقیقت میبخشید و و صدای خوانندهها جدا از سازها نبود، بلکه ساز بود.
من اعصاب دست و پایم را از دست دادم اما امروز ... | این آلبوم موسیقی به درد بیماران مبتلا به سرطان میخورد