05 اردیبهشت 1403
175

بیشترین میزان آب کشور صرف حوزه کشاورزی می‌شود. کشاورزی و تولید غذا مساله ای حیاتی و استراتژیک برای هر کشوری است اما در کنار آن منابع آبی و مدیریت صحیح آن نیز موضوع مهم و استراتژیک دیگری است که با توجه به شرایط اقلیمی باید مورد توجه قرار گیرد.

۴۰۰ هزار چاه غیر مجاز داریم

همشهری آنلاین- الهام مصدقی راد : بیشترین میزان آب کشور صرف حوزه کشاورزی می‌شود. کشاورزی و تولید غذا مساله ای حیاتی و استراتژیک برای هر کشوری است اما در کنار آن منابع آبی و مدیریت صحیح آن نیز موضوع مهم و استراتژیک دیگری است که با توجه به شرایط اقلیمی باید به آن اهمیت داد. قرار گرفتن ایران در منطقه ای جغرافیایی که میانگین بارش سالانه اش ۲۳۰ میلی متر و یک سوم میانگین جهانی است و از چند سال قبل با خشک سالی دست به گریبان است، اهمیت توجه به مدیریت منابع آب را به ویژه در حوزه کشاورزی چند برابر می‌کند. اما درست در همین نقطه با بحران مواجهیم. کشت محصولات آب بر در مناطق کم بهره از آب، استفاده از روش های سنتی و منسوخ آبیاری، افزایش چاه های آب مجاز و غیر مجاز در دهه های اخیر از جمله مواردیست که بحران آب را در کشور دامن زده است. هدایت فهمی، دانش آموخته دکترای آب، استاد دانشگاه و معاون سابق آب و آبفای وزارت نیرو معتقد است تعداد چاههای مجاز و غیر مجاز کشور بیشتر از آماری است که اعلام می‌شود. او در گفت و گو با همشهری از برنامه های مدیریت منابع آب سخن می‌گوید که در قالب برنامه های ارائه شده از سوی وزارت خانه های مختلف، ‌در تناقض با یکدیگر قرار دارند و نگاه محلی و نه ملی برخی نمایندگان مجلس نیز بر این اشکالات و عدم تحقق برنامه ها دامن می‌زند. فهمی معتقد است در کنار توجه به برنامه ریزی درست باید حمایت از کشاورزان را افزایش داد تا مشارکت آنها در اجرای سیاست های کاهش مصرف آب پررنگ شده و برنامه ها به نتیجه مطلوب برسد در غیر این صورت بحرانی جدی در انتظار است.

گفته می‌شود تعداد چاه های مجاز و غیرمجاز کشور در حال حاضر حدود ۸۰۰ هزار حلقه است، ‌ این آمار ر ا تایید می‌کنید؟

ما در سال ۱۳۵۰ ما ۴۷ هزار چاه داشتیم. سال ۱۳۵۷ شد ۶۰ هزار تا. سال ۶۲ به ۱۶۲ هزار چاه رسید. سال ۱۳۷۰ تعداد چاه ها به عدد ۲۲۵ هزار حلقه افزایش یافت. سال ۱۳۸۰ شد ۴۵۰ هزار حلقه و در سال ۱۳۹۰ تعداد چاه های کشور ۷۳۶ هزار حلقه اعلام شد. با توجه به این آمار، ‌هم اکنون تعداد چاه ها باید به بیش از یک میلیون حلقه چاه مجاز و غیر مجاز رسیده باشد. ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار تا مجاز و بقیه غیر مجاز هستند.

آمار چاه های سالهای قبل، مربوط به چاه های مجاز است یا شامل غیر مجازها هم می‌شود؟

آمار چاه مربوط به سالهای قبل تقریبا همگی مجاز است و چاه غیر مجاز نداشتیم.

چاه های غیر مجاز از چه زمانی ایجاد شدند؟

فرایند چاه زدن در ایران نیازمند مجوز است. در منطقه ممنوعه نباشد، اینکه برای چه مصرفی است و ظرفیت هم در آن ابخوان وجود داشته باشد و بر اساس این ظرفیت مجوز داده می‌شود. در بسیاری از موارد، به دلیل همین نکات مجوز نمی دهند و افراد اقدام به حفر چاه به صورت غیر مجاز می‌کنند .معمولا برداشت آب از این چاه ها به صورت موردی زیاد است چرا که پروانه ندارند و بازرسی از آنها انجام نمی‌شود. اما در مجموع برداشت آب از چاههای مجاز، بالاست چراکه تعداد این چاه ها زیاداست.

گستردگی چاه های آب کشور به چه صورت است؟

بیشتر چاهها در مناطق خشکی که آب سطحی کم دارند حفر شده. مانند کرمان، یزد، خراسان ها، شرق کشور، در غرب هم تا حدودی وجود دارد. شمال اذربایجان ها هم تعداد غیر مجازها بالاست. وقتی در منطقه ای آب سطحی کمتر باشد بیشتر به آب زیرزمینی روی آورده می‌شود و تعداد چاهها در این نقاط بیشتر است. در تهران هم اضافه برداشت داریم.

اضافه برداشت هایی که منجر به فرونشست می‌شود!

بله. به ازای هر ده متر که سطح ایستایی ‌آب در آبخوان پایین میاید، از ۲۰ سانتی متر تا نیم متر فرونشست خواهیم داشت. در برخی مناطق به خاطر بافت زمین شناسی به ازای هر ۱۰ متر کاهش سطح ایستایی آب، تا یک متر فرونشست داریم. و در درازمدت چندین متر فرونشست رخ داده است. در برخی مناطق سالانه ۴۰ سانتی متر تا نیم متر فرونشست داریم.

چقدر از آبخوان ها اضافه برداشت داریم؟

سالانه حدود ۶ میلیارد مترمکعب اضافه برداشت داریم. اگر آمار سال های قبل را هم در نظر بگیریم ۱۶۰ تا ۱۷۰ میلیارد مترمکعب به صورت تجمیعی از آب خوانها اضافه برداشت شده است.

این مساله بحران ایجاد خواهد کرد، کمااینکه تاکنون نیز در نقاط متعددی از کشور فرونشست های جدی رخ داده. قوانین و اسناد بالادستی در این خصوص چه راهی در پیش گرفته اند؟

باید فکری جدی کرد. تاکنون چندین برنامه لحاظ شد،در شورای عالی آب برنامه تعادل بخشی آب زیرزمینی تصویب شد اما مثل برخی دیگر از طرحها، چند سال بعد از تصویب، فراموش می‌شود. این مساله مهمی است و باید یک استراتژی پایدار در وزارت نیرو در نظر گرفته شود. فعالیت های کشاورزی مخصوصا کاشت برنج و محصولات آب‌ بر باید در مناطق خشک و نیمه خشک به طور جدی مورد تجدید نظر قرار گیرد. اما همچنان در استانهای کم آب، ‌برنج کشت می‌شود. در برنامه ششم توسعه پیش بینی شده بود که مصرف آب کشور در منابع تجدید پذیر به میزان ۶۰ درصد کاهش یابد اما برنامه در عمل موفق نشد چراکه به مشارکت بهره برداران در اجرای برنامه‌ها توجهی نمی‌شود. فکر میکنیم مدیریت آب فقط کار دولتی است اما دولت امکان جامع مدیریت فراگیر بدون مشارکت بهره برداران را نخواهد داشت. این برنامه نیست که فقط روی کاغذ نوشته شود، برنامه های ما در این حوزه هیچ گاه تا ۶۰ درصد محقق نشده است.

فقط عدم مشارکت بهره برداران و کم توجهی به این حوزه عامل موفق نشدن برنامه های کاهش مصرف آب بوده یا مشکلات دیگری هم وجود دارد؟

هم کم کاری دولت ها و هم عدم مشارکت بهره برداران. مصرف کاهش آب در حوزه کشاورزی با معیشت کشاورزان سر و کار دارد که بدون توجه به این مهم، برنامه ها در حد شعار باقی می‌ماند. از طرفی برخی بخش های موثر در این حوزه، برنامه هایشان گاهی در تضاد با یکدیگر قرار دارند. دربرنامه ششم با دو سه ماده اختلاف، شاهد دو رویکرد متفاوت در حوزه کشاورزی بودیم. وزارت جهاد کشاورزی توسعه سطح زیر کشت و آبیاری را درنقاط مختلف مورد تاکید قرار می‌داد، وزارت نیرو بر کاهش مصرف آب. انگار از دوکشور مختلف برنامه ارائه شده است. هر وزارت خانه هم می‌خواهد رزومه خودش را بالا ببرد. در سازمان برنامه و بودجه و مجلس هم توجهی به این تناقضات نشد.

بیشترین میزان آب کشور در حوزه کشاورزی مصرف می‌شود. پس چرا بهره وری آب در حوزه کشاورزی ایران کمتر از دیگر کشورهاست؟

میزان بهره وری آب در حوزه کشاورزی ما حدود یک کیلو و ۲۰۰ گرم در هر متر مربع است اما در دنیا این میزان ۲ و نیم کیلوگرم است دلیل عمده این مساله، سیستم های سنتی آبیاری در ایران است که به شکل غرقابی است و با مصرف زیاد و تبخیر بالا همراه است. اما در دنیا بیشتر به کشت گل خانه ای روی آورده اند که مصرف آب کمتر، ‌تبخیر کمتر و در عین حال اشتغال بیشتری دارد. اگر نوع خاک، شیوه آبیاری، مدیریت آب و خاک و ... سرجای خودشان قرار بگیرند ما هم به بهره وری ۲ کیلوگرم خواهیم رسید. از طرفی باید به استفاده از پساب های تصفیه شده نیز بیشتر توجه کنیم. از پساب تصفیه شده میتوان در حوزه صنعت و حتی در برخی موارد کشاورزی نیز استفاده کرد.

تغییر در نوع کشت، ‌تغییر در شیوه آبیاری و روی آوردن به کشت گلخانه ای نیازمند آموزش و ترویج بیشتر از سوی جهاد کشاورزی است اما شاید چون به معیشت کشاورزان گره خورده، به نتیجه نرسیده است.

بله البته بیشتر افرادی که به کشاورزی مشغولند افراد سالخورده هستند. جوانها به شهر ها مهاجرت کرده اند. کشاورزان پیر وسالخورده نیز عموما بر اساس آنچه که از گذشته آموخته اند کشاورزی می‌کنند و تغییر رویه آنها کار راحتی نیست اما دولت باید اعتماد ایجاد کرده و کمک های موثر و مستقیمی به آنها کند تا نگرانی های مالی شان برطرف شود و به روش های نوین روی آورند. به عنوان مثال تغییر سیستم آبیاری به سیستم تحت فشار و با لوله، اقدامی پر هزینه است و نیازمند نگهداری ، کشاورزان در این حوزه هم نیازمند کمک هستند. به جز مساله آب، ما با موضوع فرسایش خاک حاصلخیز هم مواجه هستیم. سالانه ۲ میلیارد تن از اراضی جنگلی دچار فرسایش می‌شوند که معادل ۱۰۰ هزار میلیارد تومان خسارت مالی است. در ۱۱ استان کشور نیز ۱۰۰ نقطه آلوده سازی خاک به دلیل فعالیت های شهری و صنعتی وجود دارد.

اگر شرایط به همین منوال پیش رفته و اقدام موثری انجام نشود چه اتفاقی رخ خواهد داد؟

اگر با همین دست فرمان پیش برویم با توجه به حجم اضافه برداشت از آبخوان ها، دچار بحران ملی شده و با فرونشستهای جدی، افزایش کانونهای گرد و غبار، افزایش فرسایش خاکی، شور شدن بیشتر خاک و ... مواجه خواهیم شد. برنامه سازگاری با اقلیم را باید به صورت جدی دنبال کرد، نظارت بر برداشت آب چاه ها، جلوگیری از حفر چاه های غیر مجاز، نصب کنتورهای هوشمند، استفاده از پساب های تصفیه شده، آبخوان داری و ... را باید به صورت ویژه مد نظر قرار داد. امروزه بحث آب، انرژی، غذا و اقلیم با هم پیوند دارند و هر کدام بر دیگری تاثیر می‌گذارند و باید آنها را به صورت هم‌بست دید.


https://gorganema.ir