همشهری آنلاین: محمد ارژنگ برای علاقهمندان به متون سینمایی نامی آشناست. ارژنگ در سال ۱۳۷۶ مدرک کارشناسی خود را در رشته کارگردانی از دانشگاه صداوسیما گرفت و در میان خوانندگان کتابهای سینمایی بیشتر برای سهجلدی «دکوپاژهای مرجع» مشهور است. سایر ترجمههای آموزش سینمایی او عبارت است از «چیدننما»، «درسهایی که از هفت سامورایی آموختم»، «بین دو صحنه»، «کارگردانی به سبک اسپیلبرگ»، «کارگردانی به سبک اسکورسیزی» و «داستانگویی سینمایی».
ارژنگ در این کتاب سعی دارد تا درسها و تمهیداتی را از کارگردانی فیلم، با مثالهایی از فیلم مشهور «پدرخوانده» (قسمت اول)، پیش چشم مخاطب بگذارد. در مقدمه این کتاب آمده: «با آنکه این کتاب درباره کارگردانی است اما در مواقعی که در آن تمهیدی به کسی نسبت داده شده بیشتر سعی شده است از عنوان «فیلمساز» استفاده شود چون بسیاری از تصمیمات گرفته شده در یک فیلم ماحصل همفکری چند نفر است و همیشه نمیتوان یک نفر را مسئولِ آن دانست. از این گذشته ما نمیدانیم در مورد آن انتخابِ خاصی که دربارهاش حرف میزنیم، چه کسی بوده که پیشنهاد ابتدایی را داده یا تصمیم نهایی را گرفته است. ازاینرو در این کتاب واژه «فیلمساز» به کار رفته است که میتواند به صورت عمومی به همه عوامل فیلم اطلاق شود. این عنوان مانند عنوان «قانونگذار» در متون حقوقی است که الزاماً به یک نفر اشاره ندارد؛ بلکه میتواند به گروهی حقوقدان اشاره داشته باشد.»
ارژنگ درباره علت چند بار پرداختن به بعضی صحنههای «پدرخوانده» در این کتاب نوشته: «برخی صحنهها در فیلم هستند که در این کتاب چند بار به آنها اشاره شدهاند و هر بار درباره تمهیدی متفاوت در آن صحنه صحبت شده است. شاید میشد که نمونههای متنوعی را یافت و به مثالهای تکراری نپرداخت، اما ترجیح بر این بوده است که همین مثالهای تکراری آورده شوند تا نشان دهند که آن صحنه کارکردی یکجانبه نداشته است. از این مثالها میتوان این درس را آموخت که بنا نیست هر بخش از یک فیلم تنها برای انجام مقصودی خاص به نمایش گذاشته شود؛ بلکه برعکس، صحنههای مختلف یک فیلم باید کارکردهایی چندوجهی داشته باشند.»
اما اساسا چرا ارژنگ چنین کتابی نوشته؟ او دلیل نوشتن این کتاب را چنین توضیح داده: «همه میدانیم که «پدرخوانده» فیلم ماندگاری است اما آیا فیلم بینقصی هم هست؟ قطعاً خیر. پس چه چیزی باعث شده است در این کتاب به آن بپردازیم؟ پاسخ روشن است: علت نگارش این کتاب نه بینقصی و نه ماندگاری پدرخوانده است. علت این است که این فیلم درسهای زیادی برای آموختن دارد و همین درسها سبب شده است که ماندگار شود و شاید به زعم برخی بینقص به نظر آید.
این کتاب در پِیِ تقدیس و تکریم «پدرخوانده» نیست. به دنبال یافتن نقاط ضعف آن هم نیست. اصولاً این کتاب در پی اثبات هیچ چیزی نیست. این کتاب در پی آن است تا درسهایی را در حوزه فیلمسازی از ورای فیلمی مشهور و تاریخی به مخاطب عرضه کند. به همین دلیل هم بیشتر به نقاط قوت آن پرداخته شده است؛ چراکه به قاعده از آنها درس بیشتری میتوان آموخت. این کتاب میخواهد به اهالی سینما کمک کند تا این درسها را برای فیلمهایشان به کار بگیرند و به تماشاگرانِ علاقهمند یاری رساند تا لذت تماشای این فیلم (و هر فیلم دیگری) برایشان چندبرابر شود.»
این کتاب، همانطور که از نامش پیداست، در ده درس نقش قاببندی، میزانسن، حرکت دوربین، نورپردازی، فضا، تضاد، صدا، تدوین و اهمیت تمام شخصیتها و صحنههای فیلم را بررسی میکند و درسهای آموزندهای درباره هر یک از این موضوعات برای خوانندهاش تدارک دیده است.
کتاب «ده درس کارگردانی از پدرخوانده» نوشته محمد ارژنگ در نشر ساقی به قیمت ۱۱۰ هزار تومان منتشر شده است.