مدتهاست که صدای آژیر خطر کاهش جمعیت در گلستان به گوش میرسد و اکنون افزایش جمعیت ناخوش احوال است اما آنچیزی که دل ما رو خوش میکند شنیدن خبر باردار بودن ششمین فرزند «مادر 36 ساله گرگانی» است که از دولت تقاضای حمایت دارد.
گلستان - سمیرا رجبی: صدای حرکت شتابان پیر شدن جمعیت در گلستان به گوش میرسد. زنگ خطر کاهش جمعیت مدتهاست به صدا درآمده و گلستان به سمت سالمندی و پیری در حرکت است و میطلبد مسئولان گلستانی به فکر موضوع افزایش جمعیت که یکی از مهمترین دغدغههای حضرت آقاست و سالهای سال است که ایشان بر این موضوع تاکید دارند بپردازند و تدبیری ضربالاجلی انجام دهند.
سمیه قاسمی مادر 36 ساله گرگانی است که به فرمان مقام معظم رهبری لبیک گفته و اکنون ششمین فرزند خود را باردار است که در گفت وگو با خبرنگار فارس از گرگان گفت: اکنون پنج فرزند دارم چهار پسر و یک دختر و پزشکان میگویند فرزند دیگرم که در راه است نیز دختر است.
این بانوی گرگانی از سختی و مشقتهای زندگیاش سخن میگوید که چطور بعد از یک سال ازدواج همسرش بیکار شده و باید در این وضعیت خرج یک خانواده سه نفری را تدارک میدیدند.
او میگوید: وقتی همسرم به خواستگاری من آمد به صورت قراردادی در شرکت نفت کار میکرد بعد از یکسال که از ازدواجمان گذشت اولین فرزندم به دنیا آمد من خیلی به داشتن فرزند علاقمند بودم ولی شوهرم میگفت هنوز برای بچه دار شدن زود است.
خواست خدا بود که بچهدار شدیم فرزند اولم پسر بود و خانواده همسرم بسیار پیردوست بودند و به همین دلیل آنها اسم فرزندم را پویا انتخاب کردند.
قاسمی ادامه داد: با تمام مشکلات و سختیهایی که داشتیم همسرم معتقد بود داشتن یک فرزند کافی است ولی من لذت دوباره مادرشدن را دوست داشتم و به همسرم گفتم میخواهم دوباره طعم مادری را بچشم آخر فرزندم نیاز به یک هم صحبت دارد همسرم مخالفت نکرد و فرزند دومم نیز به دنیا آمد.
لذت شیرین مادری هرچند با چالشها و سختیهای بسیاری همراه بود ولی درعین حال بسیار شیرین و لذتبخش است این شد که فرزند سوم و چهارم و پنجم را نیز به دنیا آوردم.
دو فرزند اولم را خانواده همسرم انتخاب کردند ولی اختیار نامگذاری مابقی فرزندانم را همسرم به من داد سه فرزند دیگرم که پسر بودند را محمدجواد، ابوالفضل و حسین گذاشتم و اکنون که چشم انتظار به دنیا آمدن دخترم هستم قصد دارم نامش را به حرمت حضرت زهرا(س) نازنین زهرا بگذارم با این امید که فرزندانم پیرو راه حقیقی این بانوی اطهر باشند.
وی ادامه داد: مادرشوهرم چون خیلی مسن و فرتوت شده نمیتواند در نگهداری از فرزندانم کمک حالم باشد و مادرم که کمی جوانتر است دو سال تمام پابه پای من از کودکانم مراقبت کرد.
اکنون خودم و همسرم از پنج فرزندمان نگهداری میکنیم و به شدت منتظر حظور فرزند ششم در جمع خانواده هستیم.
همیشه با خودم فکر میکنم خداوند چقدر مرا دوست داشته است که پنج فرزند را بدون آنکه کوچکترین هزینهای انجام دهم به من ارزانی داشت بسیار خدا را شکر میکنم وقتی که خداوند چنین نعمات باارزشی را به ما داده قطعا روزی آنها را نیز برایمان میفرستد.
من به این ضرب المثل معتقدم «هر آنکس که دندان دهد نان دهد» میدانم خدا ما و مشکلات ما را میبیند و به آن کاملا آگاه است.
قاسمی درخصوص مشکلاتی که با آن دست و پنجه نرم میکند در گفت و گو با خبرنگار فارس گفت: وقتی فرزند سومم را به دنیا آوردم شیرم خشم شد و مجبور بودم برای سیر کردن فرزندم شیر خشک تهیه کنم همینطور فرزندان دیگرم را با شیرخشک بزرگ کردم و اکنون که فرزند ششم را باردار هستم چون شیری ندارم که به او بدهم مجبورم شیرخشک تهیه کنم که تامین پوشک و شیر خشک برایم بسیار مشکل است.
او میگوید: گاهی در تهیه پوشاک افرادی به من کمک میکنند و هنگامی که قدرت خرید پوشاک بچه را نداشتم کهنه میکردم و با دست شست و شو میدادم.
این بانوی گرگانی در حالی که آه سردی میکشید، گفت: میدانم خدا هوایم را دارد و ما را در این مشکلات تنها نمیگذارد.
وقتی از وضعیت زندگیاش جویا میشویم که چطور زندگی خود را میگذارند، گفت: 15 سال است که مستاجر هستم و با 15 میلیون تومان پیش و ماهانه یک میلیون تومان اجاره با همسرم زیر یک سقف زندگی میکردیم که امسال صاحبخانه ما را جواب کرد و گفت اجارهبها خیلی افزایش پیدا کرده و ما که توان پرداخت اجاره خانه را نداشتیم آن خانه را با پنج فرزند ترک کردیم.
قاسمی میگوید: برای پیدا کردن خانه اجارهای به هر بنگاهی که فکرش را بکنید سر زدم ولی با پولی که داشتیم هیچ جا به ما خانه نمیدادند و به من میگفتند کسی شما را با این همه جمعیت نمیپذیرد.
این بانوی گرگانی در حالی که بغض دلش میترکد و اشک در چشمانش حلقه میزند ادامه داد: از همه جا ناامید شدم و
تنها امیدم به خدا بود ناگهان از مسجدالاقصی شهرستان گرگان به من زنگ زدند و گفتند شما میتوانی از فردا به عنوان خادم در این مسجد مشغول به کار شوی و با خانواده به این مکان مقدس بیایی و اکنون یک ماه است که اگر خدا قبول کند خادم این مسجد هستم.
این مادر پرجمعیت گرگانی در گفت و گو با خبرنگار فارس گفت: خدا را شکر فرزندان خوب، قانع و باادب تربیت کردم که در سختیها جا نمیزنند و به خوبی قدر نعمتها را میدانند.
در جامعهای که تک فرزندی بیداد میکند خانوادهها برای شاد کردن فرزندشان تبلت میخرند اما فرزندان من با دادن یک خودکار بسیار خوشحال میشوند و قدر آن را میدانند.
وی در پایان از مسئولین خواست که برای فرزندانش سقفی هر چند کوچک تهیه کنند تا خودش و فرزندانش دیگر دغدغه نقل مکان از جایی به جای دیگر را نداشته باشند.
به گزارش فارس، مسئولان ارشد استان گلستان باید فکری به حال کاهش جمعیت در جامعه بکنند متاسفانه صدای حرکت با شیب تند پیر شدن جمعیت به شدت به گوش میرسد اگر فکری برای افزایش جمعیت و کاهش موانع ازدواج جوانان و فرزند آوری نکنید طولی نخواهد کشید که با سونامی هولناک کاهش جمعیت مواجه خواهیم شد.
یکی از عوامل مهم عدم فرزند آوری در ایران و به تبع آن در گلستان موضوع مسکن است مسئله جمعیت موضوعی نیست که بتوان به راحتی از آن بگذریم اگر چند سال دیگر فکری برای آن اندیشیده نشود نسل ما رو به پیری رفته و دیگر قابل علاج نیست و غفلت در این موضوع خسارات جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت.
انتهای پیام/83019